پست هاي خالي و درآمدهاي نفتي
پست هاي خالي و در آمدهاي نفتي
دولت هاي هر كشور به منظور ايجاد امنيت و آسايش آن كشور بدوا تشكيل مي يابند و طبعا دوري و انحراف از اين منظور اصلي ، ملت تابع آن دولت را نيز از امنيت و آسايش محروم مينمايد.امنيت و آسايش مد نظر ، تابع شاخص هاي تعريف شده و شناخته شده اي ويژه هر ملت با توجه به فرهنگ و روحيات آنان ميباشد.تبعيت از اين شاخص ها نه تنها ملت را راضي مينمايد بلكه مورد مقبوليت بيش از بيش دولت نيز ميگردد.هر انسان ، بويژه انسانهاي شرقي ، شديدا به شاخص عزت نفس پاي بندند و تحقير و توهين به وي به هر طريقي كه باشد موجب پريشاني روحي وي گشته و از او يك انسان غير عادي و بيمار ميسازد.از اينروست كه اين انسانها علاقمندند همانگونه كه درزمان راي گيري و جبهه بندي وجود آنان با ارزش تلقي ميگردد در زمان حفظ اين آرا نيز به آنان نگاهي ارزشمندانه انداخته شود.
كشور ايران با جمعيت سرانه پايين تر از حد متوسط جهاني و در برابر با درآمدي گزاف از منابع نفتي كشور ، جادارد كه بي دغدغه ترين و سالم ترين انسانها را در جدول ( درآمد تقسيم بر نفوس ) داشته باشد.اما متاسفانه آمار ها خلاف اين امر را ابراز ميدارندو صد تاسف ديگر كه علاوه بر آمارهاي تئوريك ، حيات زنده و جاندار اين ملت خلاف اين امر را در معرض ديد هر بيننده واقع گرايي قرار ميدهد.
اتريش ، بعنوان بهشت كشورهاي اروپايي ، با كمترين مساحتي كه داراي آن است و با بهترين مديريتي كه سعادت مالكيت آن را دارد ، سالم ترين ملت رادر خود جاي داده است . علت اصلي اين سعادت در وحله اول رد هر گونه پناهندگي و تبعيت غير و در وحله دوم يك برنامه ريزي موشكافانه از منابع مالي و توانائيهاي بالفعل آن كشور، كلا ميباشد. پست هايي كه ملت اين كشور در آن مشغول به كار و كسب در آمد و جلب حمايت دولت خويش هستند، حتي در بعضي از كشور هاي اروپايي هم هنوز رديف حقوقي نيافته اند . بعنوان مثال در يك دبستان ابتدايي اتريش به پست هاي ذيل بر ميخوريم : مدير – راهنماي مدير- معاون درسي – معاون راهنما- معاون پوشش و تغذيه – معلم هاي مختلف و متفاوت براي هر درس – ( و درس هايي بسيار جالب و متنوع ) – معلم موسيقي – معلم رقص – معلم ورزش( معلم شنا – ژيمناستيك – بدنسازي ..) – معلم اخلاق و رفتارهاي اجتماعي – مسئول تغذيه ( آشپز) – افراد زير نظر واحد تغذيه – معاون مراسم هاي ناحيه اي و شهري – راننده و كمك راننده – سرايدار ( نگهبان ) – نامه رسان – متصدي تاسيسات برق و گرمايي – متصدي تاسيسات ساختمان و آبياري – نظافتچي – مسئول رايانه و اطاقهاي ويدئو و تلويزيون- مشاور رواني و خانوادگي – مسئول دفاتر مدرسه ( دفتردار) وافراد زير نظر وي .....ناگفته پيداست كه اين افراد تا چه حد در كار خود ماهرواز سوي ديگر نسبت به انجام صادقانه كار خود متعهد و مسئولند.
جادارد كه به ليست كاركنان مدرسه ابتدايي ..... دخترانه – پنج كلاسه در تبريز نظري بيندازيم: مدير – معاون – 5 معلم ( براي هر كلاس يك معلم ) معلم امور تربيتي و ديني – سرايدار!(9نفر)......ناگفته پيداست كه مثلا سرايدار نگونبخت اين مدرسه در پست هاي نگهباني – نامه رسان – نظافت مدرسه و سرويس هاي بهداشتي- خريد مايحتاج مدرسه و معلمان – پليس راهنما – متصدي تاسيسات گرمايي و سرمايي و آب و برق و تلفن و گاز ...- تاسيسات و ساختمان – حفظ امنيت مدرسه – فروش مواد خوراكي ( بوفه ) – در صورت لزوم فلز كار نقاش – شيشه بر – برف روبي مدرسه – آبدارچي....ودهها پست ديگر مشغول به كار است در حاليكه كمترين حقوق و امتياز را دريافت ميدارد و براي داشتن اين كار هم خود را بسيار خوش شانس و سعادتمند ميشمارد . چراكه به عينه هزاران هموطن خويش را مي بيند كه براي لقمه ناني حلال و سرپناهي آرام شب و روز جان مي كنند و تقلامي نمايند.
حقايقي چنين بديع و واضح بايد كه دل هر صاحب قدرتي را چنان بيازارد كه يك ثانيه هم خواب خوش و خيال راحت نداشته باشد اما دريغا كه وعده ها همچنان سرازير است و عمل ها همچنان در سربالايي راه امنيت و آسايش در جا مي زند!
با توجه به افزايش غيرمنتظره و كاملا بي سابقه قيمت جهاني نفت ، در تاريخ فروش نفت ،بايد كه دست دولت منتخب تا آن حد باز باشد كه بتواند هزاران جوان بيكار در عين حال تحصيلكرده و توانمند را در هزاران پست خالي و مورد نياز وزارت خانه ها – سازمانها – نهادها – تعاوني ها و صدها مركز پر طمطراق ديگر جذب كار نموده و بدين طريق از هجوم يك فاجعه انساني و اجتماعي جلوگيري نمايد. وگرنه توسل به وام هاي بانكي براي اشتغال زايي جوانان ترفندي است كه در سايه رباهاي سنگين بانكي بسياري از اين ملت را به خاك مذلت نشانده است و تجربه ها حاكي از آن است كه وامدارنمودن يك ملت به يك سيستم نامتعادل بانكي نه تنها هيچ دردي را درمان نيست بلكه ته مانده عزت نفس اين شرقي هاي نجيب را نيز از بين برده و ميليونها بيمار را به جامعه درمانده امروزي تحميل خواهد نمود. واقعا جاي هيچگونه تعلل در ادامه اين روند فاجعه بار قابل اغماض به نظر نمي آيد و آزمودن تجربه هاي شكست خورده دولت هاي قبلي دولت فعلي را نيز گريبانگير سئوال هاي بي حسابي خواهد ساخت . اشتغال جوانان تنها يك مديريت سالم را مي طلبد و گرنه هيچ كمبودي وجود واقعي ندارد.
زهره وفايي
www.zohre-az.blogspot.com
zohre_az@yahoo.com
دولت هاي هر كشور به منظور ايجاد امنيت و آسايش آن كشور بدوا تشكيل مي يابند و طبعا دوري و انحراف از اين منظور اصلي ، ملت تابع آن دولت را نيز از امنيت و آسايش محروم مينمايد.امنيت و آسايش مد نظر ، تابع شاخص هاي تعريف شده و شناخته شده اي ويژه هر ملت با توجه به فرهنگ و روحيات آنان ميباشد.تبعيت از اين شاخص ها نه تنها ملت را راضي مينمايد بلكه مورد مقبوليت بيش از بيش دولت نيز ميگردد.هر انسان ، بويژه انسانهاي شرقي ، شديدا به شاخص عزت نفس پاي بندند و تحقير و توهين به وي به هر طريقي كه باشد موجب پريشاني روحي وي گشته و از او يك انسان غير عادي و بيمار ميسازد.از اينروست كه اين انسانها علاقمندند همانگونه كه درزمان راي گيري و جبهه بندي وجود آنان با ارزش تلقي ميگردد در زمان حفظ اين آرا نيز به آنان نگاهي ارزشمندانه انداخته شود.
كشور ايران با جمعيت سرانه پايين تر از حد متوسط جهاني و در برابر با درآمدي گزاف از منابع نفتي كشور ، جادارد كه بي دغدغه ترين و سالم ترين انسانها را در جدول ( درآمد تقسيم بر نفوس ) داشته باشد.اما متاسفانه آمار ها خلاف اين امر را ابراز ميدارندو صد تاسف ديگر كه علاوه بر آمارهاي تئوريك ، حيات زنده و جاندار اين ملت خلاف اين امر را در معرض ديد هر بيننده واقع گرايي قرار ميدهد.
اتريش ، بعنوان بهشت كشورهاي اروپايي ، با كمترين مساحتي كه داراي آن است و با بهترين مديريتي كه سعادت مالكيت آن را دارد ، سالم ترين ملت رادر خود جاي داده است . علت اصلي اين سعادت در وحله اول رد هر گونه پناهندگي و تبعيت غير و در وحله دوم يك برنامه ريزي موشكافانه از منابع مالي و توانائيهاي بالفعل آن كشور، كلا ميباشد. پست هايي كه ملت اين كشور در آن مشغول به كار و كسب در آمد و جلب حمايت دولت خويش هستند، حتي در بعضي از كشور هاي اروپايي هم هنوز رديف حقوقي نيافته اند . بعنوان مثال در يك دبستان ابتدايي اتريش به پست هاي ذيل بر ميخوريم : مدير – راهنماي مدير- معاون درسي – معاون راهنما- معاون پوشش و تغذيه – معلم هاي مختلف و متفاوت براي هر درس – ( و درس هايي بسيار جالب و متنوع ) – معلم موسيقي – معلم رقص – معلم ورزش( معلم شنا – ژيمناستيك – بدنسازي ..) – معلم اخلاق و رفتارهاي اجتماعي – مسئول تغذيه ( آشپز) – افراد زير نظر واحد تغذيه – معاون مراسم هاي ناحيه اي و شهري – راننده و كمك راننده – سرايدار ( نگهبان ) – نامه رسان – متصدي تاسيسات برق و گرمايي – متصدي تاسيسات ساختمان و آبياري – نظافتچي – مسئول رايانه و اطاقهاي ويدئو و تلويزيون- مشاور رواني و خانوادگي – مسئول دفاتر مدرسه ( دفتردار) وافراد زير نظر وي .....ناگفته پيداست كه اين افراد تا چه حد در كار خود ماهرواز سوي ديگر نسبت به انجام صادقانه كار خود متعهد و مسئولند.
جادارد كه به ليست كاركنان مدرسه ابتدايي ..... دخترانه – پنج كلاسه در تبريز نظري بيندازيم: مدير – معاون – 5 معلم ( براي هر كلاس يك معلم ) معلم امور تربيتي و ديني – سرايدار!(9نفر)......ناگفته پيداست كه مثلا سرايدار نگونبخت اين مدرسه در پست هاي نگهباني – نامه رسان – نظافت مدرسه و سرويس هاي بهداشتي- خريد مايحتاج مدرسه و معلمان – پليس راهنما – متصدي تاسيسات گرمايي و سرمايي و آب و برق و تلفن و گاز ...- تاسيسات و ساختمان – حفظ امنيت مدرسه – فروش مواد خوراكي ( بوفه ) – در صورت لزوم فلز كار نقاش – شيشه بر – برف روبي مدرسه – آبدارچي....ودهها پست ديگر مشغول به كار است در حاليكه كمترين حقوق و امتياز را دريافت ميدارد و براي داشتن اين كار هم خود را بسيار خوش شانس و سعادتمند ميشمارد . چراكه به عينه هزاران هموطن خويش را مي بيند كه براي لقمه ناني حلال و سرپناهي آرام شب و روز جان مي كنند و تقلامي نمايند.
حقايقي چنين بديع و واضح بايد كه دل هر صاحب قدرتي را چنان بيازارد كه يك ثانيه هم خواب خوش و خيال راحت نداشته باشد اما دريغا كه وعده ها همچنان سرازير است و عمل ها همچنان در سربالايي راه امنيت و آسايش در جا مي زند!
با توجه به افزايش غيرمنتظره و كاملا بي سابقه قيمت جهاني نفت ، در تاريخ فروش نفت ،بايد كه دست دولت منتخب تا آن حد باز باشد كه بتواند هزاران جوان بيكار در عين حال تحصيلكرده و توانمند را در هزاران پست خالي و مورد نياز وزارت خانه ها – سازمانها – نهادها – تعاوني ها و صدها مركز پر طمطراق ديگر جذب كار نموده و بدين طريق از هجوم يك فاجعه انساني و اجتماعي جلوگيري نمايد. وگرنه توسل به وام هاي بانكي براي اشتغال زايي جوانان ترفندي است كه در سايه رباهاي سنگين بانكي بسياري از اين ملت را به خاك مذلت نشانده است و تجربه ها حاكي از آن است كه وامدارنمودن يك ملت به يك سيستم نامتعادل بانكي نه تنها هيچ دردي را درمان نيست بلكه ته مانده عزت نفس اين شرقي هاي نجيب را نيز از بين برده و ميليونها بيمار را به جامعه درمانده امروزي تحميل خواهد نمود. واقعا جاي هيچگونه تعلل در ادامه اين روند فاجعه بار قابل اغماض به نظر نمي آيد و آزمودن تجربه هاي شكست خورده دولت هاي قبلي دولت فعلي را نيز گريبانگير سئوال هاي بي حسابي خواهد ساخت . اشتغال جوانان تنها يك مديريت سالم را مي طلبد و گرنه هيچ كمبودي وجود واقعي ندارد.
زهره وفايي
www.zohre-az.blogspot.com
zohre_az@yahoo.com
0 Comments:
Post a Comment
<< Home