ZOHRE-AZ WEBLOGINA XOS GELIBSINIZ !

Saturday, May 28, 2005

سرمايه داران داخلي هم پيمانان سرمايه داري غرب

سرمايه داران داخلي ، هم پيمانان سرمايه داري غرب

در اينكه دولت آمريكا تمثيل يك حكومت سرمايه داري از نوع برده داري ، صد البته ، مي باشد ترديدي نيست . عليرغم تبليغات وسيعي كه آمريكا در خصوص تعريف خود بعنوان يك كشور دموكرات و منطبق با اصول ها و آرمانهاي انسان دوستانه مي نمايد ، امروز بر همگان وافعيت اين كشور عيان است . چرا كه اساس حكومت اين كشور بر پايه هاي سرمايه داري بنا گرديده است و تعالي در سرمايه داري همواره بصورت عقب گرد در اصول اخلاقي و انساني بوده است و مي باشد . فلذا تعالي و پيشرفت اين كشور اگر چه در منحني هاي نمايشگر اقتصاد و سرمايه رو به بالا مي رود ، در خصوص ايده هاي بشري همواره در حال افول است . از خصوصيات ويژه سرمايه داري افزودن بر سرمايه با ترويج فرهنگ مصرف ، افراط و تفريط ، تجمل و تظاهر و در كنار آن عوام فريبي وسيع مي باشد . براي حكومت سرمايه دار همه چيز بصورت دلار متجلي مي گردد . و طبيعي است كه براي چنين حكومتي خواست مردم ، فرهنگ مردم ، نياز هاي انساني و طبيعي مردم ، شئون و حيثيت و همه و همه .... بر اساس دلار محاسبه مي شود . و بر همان اساس ارزش گذاري مي گردد . امروز وضعيت حكومتي آمريكا در برابر وضعيت مردمان آن تمثيلي از يك ديكتاتوري مطلق سرمايه داري است كه واقعا زندگي را براي مردمانش به صورت شكنجه اي براي كسب دلار در آورده است . هر آمريكايي زماني كه چشم از خواب بر ميگيرد اولين كلمه اي كه به ذهنش مي رسد ( دلار بيشتر ) است ! اين است آرمان ميليون ها آمريكايي و در راس آنها حكومتي كه گرفتار دست لابي هلي صيهونيستي است و تمامي مراحل تصميم گيري و اجراي حكومتي از آنان ناشي ميشود و آرمان صيهونيست ها همانا گرفتار نمودن مردم جهان از سويي در چنگال نياز هاي مادي و از سوي ديگر تهي نمودن مردم از هويت هاي ديني و فرهنگي و مليتي است .
با اين اوصاف اگر بخواهيم نكات مشتركي را ميان جهان شرق و سرمايه داري غرب بيابيم اگر چه به ظاهر چيزي نخواهيم يافت اما با اندكي دقت در ترفند هاي هزارگونه سرمايه داري ، ميتوانيم رد پا و اثرگذاريهايي را در اين بين پي گيري كنيم . آنچه كه به نامهاي نظم نوين جهاني ، يكسان سازي اقتصادي ،دهكده جهاني و.... تبليغ ميگردد در كشورهاي جهان سومي بصورت بانك هاي رنگارنگ ،بصورت بهره هاي بانكي ، بصورت سرمايه گذاريهاي شركتي ، بصورت خريد و فروش سهام ، بصورت تبديل ارز و طلا ، بصورت كارتهاي خريد و اعتباري ، بصورت سهامداري و سپرده گذاري ،بصورت سازمانها و مراكز نيمه دولتي ، بصورت بخش هاي خصوصي و... جلوه گر مي گردد . از آنجا كه اساس چنين تحولاتي بر مبناي ( دلار بيشتر به هر بهايي ) گذارده ميشود ، اولين قرباني چنين تحولاتي خيل عظيم مردماني هستند كه ابتداعا بواسطه فرهنگ ديرينه خود با چنين مسائلي بيگانه و نا مانوس هستند . اما سرمايه داران ميدانند چگونه اين مردم را با چنين ترفندهايي مانوس نمايند . آنان در سو استفاده از فقر اطلاعاتي و فقر اقتصادي مردم ، با وام هاي بانكي ، جايزه هاي بانكي ، بهره هاي سهامداري ، با اولويت دادن رابطه بر ضابطه ، با فخر فروشي هاي كاذب ، با القا وجود تمدن در چنين كادرهايي ، با القا ترس از عقب ماندگي ؟!! و صد ها ترفند ديگر مردم را به مشاركت در چنين ميدان هايي مجبور ميسازند . و نهايتا اجبار به كسب در آمد بيشتر براي هزينه نمودن در فرهنگ مصرف ، افراط و تفريط ، تجمل گرايي و تخريب ، مردم را به سوي چنين برنامه هايي مي كشاند . طبيعي است هر فردي كه زندگيش با كاغذ پاره هايي به نام هاي اوراق مشاركت ، دفترچه پس انداز ، قبض هاي متعدد ، چك هاي بانكي ، اسكناس هاي رنگارنگ عجين شود ، ديگر براي انديشه اي غير، مجالي نمي يابد ، و اين همان وضعيت ايده آل سرمايه داري است !
چنين فردي ديگر از وضعيتي كه براي كشورش ، براي مردمش و حتي براي فرزندانش پيش مي آيد انديشناك و نگران نيست . خبر مورد علاقه وي قيمت طلا و دلار و سكه است . تمامي صحبت هاي وي نيز در اين حوزه دور مي زند . انحطاط هاي اخلاقي و فرهنگي و پايمال گرديدن هويت و مليت براي چنين كساني در مراحل صدم به بعد قرار دارد .چنين افرادي هم پيمانان آمريكا در داخل كشور هستند كه خواه و ناخواه هر لحظه به همصدايي با اين دولت بر مي خيرند .
« بوجود آوردن منطقه امن » براي « سرمايه گذاري بيشتر » از شعارهاي چندين و چند ساله اين شيادان است . و منطقه امن زماني بوجود مي آيد كه مردمان آن سخت در گير تلاش براي كسب دلار بيشتر و هزينه آن براي افراطي گريهايي از هر نوع ، چه عيش و نوش و عياشي و چه زيارت و مهماني و عروسي هاي آنچناني در حد تجمل و تظاهر باشند . طبيعي است اگر فردي دراين ميان فرياد فرهنگ طلبي و هويت خواهي و مليت پرستي سر دهد ، منطقه را نا امن ميسازد و براي سركوب وي مي بايد كه باز به ترفندهاي سرمايه داري روي آورد . قرار دادن چنين افرادي در تنگناهاي مالي و دموكراسي و نهايتا بگير و ببند ، از فرامين
ديكته شده سرمايه داري غرب است . البته سرمايه دار غرب اگر در همين فرياد هاي فرهنگ طلبي و هويت خواهي و مليت پرستي امكان « دلار يابي » بيابد با اين فرياد ها هم همصدا گشته و ميدان ديگري براي كسب درآمد بيشتر فراهم مي نمايد. از شيوه ه هاي سرمايه دار است كه هر آن مي تواند به هر لباسي درآيد. در رويارويي با چنين اوصافي كشور ايران در قبال اشغال افغانستان ـ عراق ـ فروپاشي شوروي ـ تعامل فلسطين و اسرائيل ـ در قبال محاصره هاي اقتصادي و سياسي ـ در قبال اوضاع داخلي چه انتخابات رياست جمهور و چه مطالبات اقوام و ملل و ... در قبال صدها مسئله ديگر بايد كه گزينه برتر را برگزيند و آن همانا « همراهي با مردم و همصدائي با آنان» است در قبال خواست اكثريّت و رد اقليتي كه بنا بر امتحانات بسياري كه داده اندمورد ترديد عموم مردم قرار گرفته اند. جاي بسي خوشوقتي است كه مردم كشور علي رغم عدم دسترسي و حضور در تشكل هاي رسمي و احزاب به نام، چنان متشكل و منسجم در صحنه ها حضور مي يابند و يا برعكس، حضور نمي يابند، كه سرمايه داران غرب را از نفوذ در چنين محدوده اي مأيوس مي سازند. البته ترفند هاي بيشمار سرمايه داري غرب نيز نبايد ناديده انگاشته شود چراكه به يقين چندين و چند برنامه ديگر در آستين شعبده بازي خود محوظ دارند.
زهره وفائي

0 Comments:

Post a Comment

<< Home