ZOHRE-AZ WEBLOGINA XOS GELIBSINIZ !

Saturday, July 01, 2006

تیم ملی ، منهای غرور ملی

تیم ملی ، منهای غرور ملی

سالهای سال قبل ، زمانی که فوتبال بعنوان یک ورزش جمعی وارد عرصه دنیای متمدن سالهای 1800 گردید ، اهدافی چون ورزش – کار جمعی – همت گروهی – سرگرمی .... و غیره مد نظر مبتکران فوتبال بود . استقبال عموم مردم از این ورزش توانست با سرعنی خارق العاده فوتبال را وارد هر میدانی از امورات مربوط به یک کشور و یک ملت بنماید . باشگاهها – فدراسیونها – اتحادیه ها – هئیت ها – لیک ها ..ودهها عنوان دیگر بدنبال حیات پر شانس فوتبال در همه جای دنیا آفریده شد . و بدین ترتیب طولی نکشید که فوتبال بعنوان سمبل توان واراده ملی یک ملت در عرصه های بین المللی به نمایش در آید و اهتزاز پرچم های پیروز ، همطراز با عظیم ترین پیروزیها قلمداد گردد . این استثنا بقدری قوت یافت که تمامی کشورها حتی کشورهای جهان سومی و تازه استقلال یافته ، تشکیل یک تیم قدرتمند فوتبال را در صدر کارهای اساسی خود قرار دهند و گاه در این راه بودجه هایی همپایه با بودجه های بهداشت و آموزش و جنگ و... به این امر اختصاص بدهند .
به هر حال علت هرچه بود فوتبال را امروز به مقامی کشانده است که کوفی عنان در شروع مسابقات جام جهانی ، آن را همطراز ارزشهای سیاسی کشورها قلمداد میکند و اظهار امیدواری مینماید که کارهایی که از عهده سازمان ملل بر نمی آید بتواند از طریق فوتبال به راه و انجام برسد . این آرزو اگرچه از سوی کوفی عنان مطرح گردید اما در واقع همان هدفی است که قدرتمند کشورهای جهان بواسطه فوتبال آن را دنبال میکنند . امروز فوتبالیست ها از روسای جمهور و سیاسی ترین سیاستمداران جهان بیشتر شناخته شده هستند . این شهرت و در کنار آن محبوبیت سعادت و امتیازی است که نصیب کمتر کسی میشود . دولت های موفق جهان با بهره گرفتن از این امتیازات فوتبال ، تمامی توان خودرا به کار مـــی بندند تا از سویـــــی اعتبار جهانی برای خود کسب نمایند و از سوی دیگر غرور ملی برای ملت خود بیافرینند . چراکه آنها خوب میدانند دولتی مورد اعزاز و احترام جهانیان است که ملت های آن حامی بی چون و چرای آن دولت باشند . دولت هایی که با ملت خود مشکل دارند حتی در عرصه فوتبال هم توان نمایش سیاسی نمی یابند . بینش جهانی ورای بینش یک ملت واحد است . در این میدان همانگونه که میلیونها داور و ناظر و تماشاگر و تحلیل گر و.... شاهد بازی تیم هستند ، حرکات و سکنات یک دولت راهم مد نظر عموم دارند .
حضور نیمه جان تیم ملی کشور در جام جهانی اخیر ، بیش از آنکه موجب غرور ملی و اعتبار جهانی شود ، موجب آشکار شدن ضعف ها و بی برنامگی های حاضر شد . انتخاب نام ستارگان پارسی برای تیمی که 8% آن غیر پارس بودند تکرار اشتباه انحصارطلبان قوم گرا بود . همزمانی اعزام تیم ملی با جو آفرینی روزنامه ایران ، ارگان رسمی دولت ایران ، و حوادث تاسف بار آذربایجان سبب بروز شایعاتی در خصوص کناره گیری اعضای ترک زبان تیم گردید که اگر چه در حد یک شایعه بود اما برای تخریب یک عزم ملی کافی مینمود . تیم ملی کشور یک بریده کوچک از کل کشور است . عدم همخوانی – عدم هماهنگی – عدم شناخت – عدم هم رایی – عدم برنامه ریزی – عدم اعتماد و اعتبار .... و در برابر آن خود رایی – سفسطه – کارشکنی – سلب مسئولیت - .. و دهها مورد دیگر تیم ملی را به جایی رساند که برای باختن و کنار گرفتن از میدانی که نسبت به آن هیچ مسئولیتی احساس نمی کردند ، بیش از ملت تماشاگر عجله نشان دادند و با اطمینان از اینکه هنوز غرور ملی برای ملت ما تعریف نشده است و هنوز کشاکش بین عاملین وحدت از زبان پارسی و دین اسلام و ملیت ایرانی و مذهب شیعه و نژاد آریایی و..... در جریان است ، بی هیچ واهمه از هیچ بازخواستی میدان را برای دیگر تیم های حاضر باقی گذاشتند .
واقعا برای هر تماشاگر جای سئوال است که چگونه دولت فرانسه میتواند از یک فرد نیجریه ای یک متعصب فرانسوی بسازد و یا دولت ایتالیا میتواند از یک فرد آرژانتینی یک ایتالیایی مومن بسازد ، اما ما صدیق ترین بازیکن را هم چنان دلزده و دلسرد بکنیم که برای سرود ملی خویش هم به انازه یک تماشاگر آلمانی ارزش قائل نشود ؟
و یک سئوال دیگر که آیا ملت کثیرالاقوام کشور در آزمونها و مسابقات دیگر این چنین بدون غرور ملی و بی انگیزه حاضر شده و صد البته بدون هیچ دلبستگی و مسئولیت ، اعتبار جهانی خود را به رای داوران بیشمار خواهند سپرد ؟ در این سرشکستگی ملی ، هیچ گره کور و نکته ابهام دیده نمیشود . برای رجعت غرور ملی به ملت باید که به آرمانهای ملی و واقعی آنان نزدیک تر شد و عامل تفرقه و گریز ملت از یکدیگر را از جمع ملت واقعی دور نمود .

زهره وفایی - تبریز

0 Comments:

Post a Comment

<< Home