نقش انگلستان در سركوب قيام هاي مردمي ايران در 1900ـ 1925
نقش انگلستان درسركوب قيامهاي مردمي ايران در 1900- 1925
معروفترين نيروي امپرياليسم سال 1900 كه در برابر امپرياليسم روسيه قد علم نمود امپرياليسم انگلستان است . سردمداران وقت اين كشور ، در حاليكه مناطق وسيعي از آفريقا – هندوستان و آسياي دور را در حيطه مستعمره هاي خود داشتند ، براي حفظ اين مستعمره ها و نيز براي افزودن بر مستعمره هاي خود و نهايتا براي قدرتمند كردن خود در برابر امپرياليسم كهن روسيه و امپرياليسم نوپاي آمريكا همواره در تلاش بودند . تلاش آنها نه تنها در زمينه حدود جغرافيايي و ممالك مورد نظرشان دور ميزد بلكه در محدوده اشخاص و سر سپردگان نيز بي وقفه در جريان بود .
كشور ايران به جهات بسياري مورد طمع انگليس بود . حفظ هندوستان و افغانستان – حفظ ممالك جديد الولاده عراق – كويت – لبنان – مصر – و نيز دست يابي به كشور هاي بلوك شرق اروپا و آسياي ميانه و آسياي دور و نيز بهره گيري از منابع طبيعي و فراوان ايران منجمله نفت و از همه مهم تر سنگر بندي در مقابل امپرياليسم روسيه كه حتي بعد از انقلاب كمونيستي نيز براي انگلستان خطر محسوب ميشد ، از جمله دلايل فوق است .
با اين مقدمه كوتاه ميتوان دليل تاسيس پليس جنوب را در 1910 به خوبي در يافت . در حقيقت شروع كار پليس جنوب شروع اشغال نظامي ايران توسط ارتش انگليس است . و با قرارداد1919 وثوق الدوله با پرسي كاكس انگليسي ايران عملا به مستعمره جديد انگلستان در امد . بدين طريق قواي مسلح – امور ماليه – راه آهن – راههاي شوسه و گمركات ايران را در اختيار خود گرفت . در برابر اين امتيازات وام دو ميليون ليره اي با بهره 7% به ايران داد كه بهره آن از گمركات كسر مي گرديد . هر چند كه اين معاهده به تاييد مجلس نرسيد اما انگلستان با سوء استفاده از اوضاع آشفته داخلي كشور تا سالهاي سال توانست از اين امتيازات تاييد نشده بهره ببرد . در برابر مخالفت مجلس كه اكثر اعضاء ان را افرادي مبارز و وطندوست تشكيل ميدادند ، انگلستان فرمان جديدي را ديكته نمود و آن از ( فرمانبردار ساختن كامل ايران به ياري نمودن هئيت حاكمه در سركوب قيامهاي مردمي و دموكراتيك و بر سر كار آوردن نوكري حلقه بگوش ) تغيير ماهيت داد . در اين راستا با تغيير كابينه وثوق الدوله به كابينه مشيرالدوله گام اول بر داشته شد . اما شعارهاي تند و تيز ضد انگليسي مشيرالدوله هم نتوانست كاري از پيش ببرد و مجلس به كابينه وي راي اعتماد نداد . ژنرال آيرون سايد كه در اين تاريخ فرمانده لشگر انگليس در ايران بود از ميان سه نامزد مورد نظر انگليس ( امير موثق – امير قلاعي و رضاخان ) رضاخان را انتخاب نمود . سپس سرپرستي لشگر قزاق قزوين را به رضا خان داد . در 2 فوريه 1921 نورمان سفير بريتانيا در تهران پيش شاه قاجار رفته و از خطرات هجوم كمونيستها به تهران وي را خبردار و پيشنهاد نمود كه « لشگر قزاق قزوين براي حفظ شاه به تهران بيايد » . در 22 فوريه تهران توسط لشگر قزاق تصرف شد و اين لشگر با پيشواز رسمي اعضاء سفارت بريتانيا در ايران ، وارد تهران شد !!
سيد ضياء الدين مامور تشكيل كابينه گرديد . اولين كار اين كابينه تحت حمايت انگليس ،دادن لقب رسمي سردار سپه به رضاخان بود و سپس بازداشت و دستگيري تمامي مخالفان عقد قرارداد 1919 وثوق الدوله بود . قدم بعدي استخدام رسمي مستشاران انگليسي و آمريكايي در سمت هاي حساس كشوري و لشگري بود . پس از آمدن مستشاران بود كه ضياء الدوله لايجه خروج نيروهاي خارجي را از خاك كشور به مجلس برد كه عمده هدف آن خروج نيروهاي روسي بود . سيد ضياء الدوله گرچه به سفارش انگلستان رضاخان را به سمت وزير جنگ منصوب نموده بود اما در دل از وي واهمه داشت و براي از بين بردن او دست بدامن داشناك ها و ژاندارم هاي قم و سمنان گرديد . اما انگليس مطلع گرديد و كابينه وي را در نود و سومين روز كار از قدرت ساقط و پارلمان را به قوام السلطنه مجددا واگذار نمود . قوام السلطنه تربيت لشگر ايران را كلا به سپاه جنوب واگذاشت و پنهاني در صدد تقويت آمريكا بر آمد . اما انگلستان كه از درخواست وي از آمريكا در خصوص دريافت مقداري وام كم بهره مطلع گرديده بود وي را ساقط و اين بار كابينه را به مشيرالدوله داد . مشيرالدوله در اولين خوش خدمتي 49% از بودجه كشور را به وزارت جنگ داد كه وزير آن رضا خان بود و افراد رده اول آن كلا انگليسي بودند . از اين تاريخ جايگزيني فرماندهان نظامي به جاي والي هاي محلي در مناطق ويژه اي از كشور همانند آذربايجان و مازندران و تركمان و خراسان متداول گرديد . قوام السلطنه با اظهار توبه مجددا بر سر كار آمد و براي ابراز خوش خدمتي بلافاصله امتياز نفت شمال را به شركت ب . پ . ( بنزين پارس ) كه وابسته تام انگلستان بود ، داد . وي در اين بذل و بخشش 150 هزار دلار پاداش دريافت نمود . در 18 نوامبر همان سال ميلسبو به تهران آمد و به رضاخان و تيمورتاش و داور كمك نمود تا حزبي به نام تجدد راه اندازي كنند . البته در اين تاريخ احزاب مختلفي مرتبا تشكيل مي يافتند كه اكثريت قريب به اتفاق احزاب راست از سوي بريتانيا حمايت و ساپورت ميشدند . يك ماه بعد كابينه مستوفي الممالك بر روي كار آمد . افزايش ماليات مرزهاي شوروي به سه برابر گمركات عادي از مصوبات وي بود . كار انتخابات براي مجلس پنجم يكسال تمام بدرازا كشيد . بورژوواهاي دولتي و محلي – فئودال هاي نامدار – ملاكان پرمايه براي جلب توجه انگلستان و براي بدست آوردن كرسي هاي بيشتر در مجلس هر راهي را مي آزمودند . بانك شاهنشاهي در تبليغ كانديداتوري افراد مورد تاييد بريتانيا و رضا خان نهايت تبليغ را مي نمود . نهايتا در 21 ژوئن 1923 مجلس پنجم تشكيل يافت . اولين كار مجلس فرستادن احمد شاه قاجار براي استراحت اجباري به خارج از كشور بود !! و دومين كار مجلس سركوب خونين ميتينگ و تظاهرات مردم تهران در اوت 1923 بود . مردم در يافته بودند كه زمزمه جمهوري خواهي به نداي تغيير سلطنت تغيير يافته است و از اين رو بر عليه سياستهاي استعماري انگليس و رضاخان به تطاهرات پرداختند .
برنامه ريزيهاي انگليس در خلع يد از قاجار و سپردن قدرت به رضا خان اين بار در روزنامه ها – احزاب – ميتينگ ها و تلگرام ها نمايان گرديد . كمك هاي مالي بيدريغ به روزنامه هايي چون شفق سرخ – و احزابي چون تجدد و اصلاح طلبان – پخش چاي و غذاي مجاني در ميان تظاهر كنندگان – از زمره اين فعاليتها بود . اولين مجسمه رضاخان در پادگان ارتش تبريز بر پا شد . تلگرامهايي پي در پي به مجلس مي آمد كه در آنها خواستار خلع يد قاجار و سردمداري رضاخان مي گرديدند !! در 28 مارس 1924 رضا خان سفر دو روزه اي به قم نمود و در مراجعت اظهار نمود : هم ميهنان ! همانگونه كه در عمل ثابت گرديده است شخصيت هاي دولتي هيچگاه نبايد مخالف با افكار جامعه باشند . دولت كنوني تا امروز مانع ابراز احساسات ملي در هيچ گوشه از كشور نگرديده است (!!)هنگامي كه من در قم با نمايندگان روحانيون عاليمقام ديدار و با انان در باره اوضاع كنوني كشور تبادل نظر كردم همه ما سرانجام به اين نتيجه رسيديم كه بايد به همه مردم گوشزد كنيم تا از شعار جمهوريخواهي دست بردارند و همه نيرو و تلاش خود را صرف از ميان برداشتن موانعي كنند كه در راه اصلاحات و پيشرفت كشور قرار دارد از يكايك مردم بخواهيم كه با من همكاري و در راه اجراي هدف مقدس فوق و تحكيم دين و استقلال و تشكيل دولت ملي استوار مرا ياري كنند . از اين رو از همه ميهن پرستان واقعي مي خواهم كه از انديشه جمهوري خواهي دست كشيده و با من براي رسيدن به اين هدف ها كه همگي در درك انها همفكر هستيم متحد شوند (!!).
البته هيچگاه مشخص نگرديد كه نظر علماي قم از دوام سلطنت ، در باره سلسله قاجار بود يا سلسله پهلوي اما آنچه كه از اين مفاد بر مي آيد هدف عمده رضاخان در مراجعت به قم بي اعتبار نمودن نمايندگان عالمي بود كه از گوشه و كنار كشور در مجلس حضور داشتند و عملا در برابر رضاخان بودند . در كنار اعتراض هاي فراوان به اين سخنان و به اين هدف شوم ، بريتانيا بلافاصله رضاخان را به سفارت خود در تهران فرا خواند و در ديداري كه با هوارد – رايزن سياسي سفارت داشت به او تكليف شد كه استعفا نامه به مجلس بنويسد . صبح فردا رضاحان استعفا نامه را نوشت و خود با خيال جمع عازم بومهن در 40 كيلومتري تهران گرديد . اين استعفا نامه دو روز بيشتر دوام نياورد چرا كه فرماندهان نظامي دست نشانده انگليس – فئودال ها – وزراء – نمايندگان ....تحت حمايت انگليس يكپارچه از مجلس خواستار بر گرداندن رضاخان شدند و در 8 آوريل كابينه رضاخان با 96% راي اعتماد بر سر كار آمد !
جبهه بندي آشكار ميان انگلستان + رضاخان + سرمايه دارها + فئودالها بر عليه حركات آزاديخواهي مردم بوجود آمد . پيروزي از آن كداميك بود ، مشخص مي نمود . انگلستان پس از سالها برنامه ريزي اكنون به خط پايان پيروزي رسيده بود . تنها به جرقه اي كوچك نياز بود . اين جرقه در تهران با پيدا شدن چشمه اي معجزه آسا كه با نوشيدن آب آن هر مريضي شفا مي يافت ، زده شد . ايمبري ، كنسول آمريكا براي ديدار از اين چشمه به محل رفت . مردم عوام با ديدن يك غير مسلمان در كنار چشمه مقدس به وي هجوم آورده و در زير مشت و لگد وي را به هلاكت مي رسانند !رضاخان بلافاصله اعلام حكومت نظامي در سراسر كشور را مي نمايد . تمامي دموكرات ها – كمونيستها – روشنفكران – روزنامه نگاران – نويسندگان و در كل تمامي كسان و تشكيلاتهايي كه به نحوي از انحا در برابر اهداف امپرياليستي انگليس صف بسته بودند در طول اين حكومت نظامي بازداشت و بدون دادگاه به جوخه هاي اعدام سپرده ميشوند و يا ترور و يا كشته مي گردند . هيچكس از خشم انگليس و انتقام رضاخان در امان نبود .
در 8 ژوئن 1945 رضاخان راهي آذربايجان ميشود تا شاهكار هاي خود را به عينه ببيند . از تبريز – خوي – اردبيل – سلماس ديدار مي كند و امير طهماسبي را با خود به تهران مي برد . امور مالي كشور كلا به ميلسپو مستشار آمريكايي داده شده است . بلافاصله شاه قاجار پيغامي از طريق سفارت انگليس مي فرستد كه مي خواهد به كشور بر گردد . رضاخان مي داند كه موضوع باج جديدي در ميان است . حمل كالا از مناطق بين النهرين آزاد و بدون هزينه گمركي و بازرسي اعلام مي گردد . روزنامه هاي بريتانيا از اين تاريخ نام رضاخان را « اعليحضرت » قيد مي نمايند !
در 31 اكتبر 1925 مجلس پنجم رسما از قاجار خلع يد نموده و سلطنت را به رضا خان داد . نام پهلوي از اين تاريخ به بعد بدنبال نام رضاخان مي آيد . انگليس اولين دولتي است كه بلافاصله سلطنت رضا خان را به رسميت مي شناسد . دولت بعدي آمريكاست . بدين طريق فعاليت هاي مزورانه انگلستان به نتيجه دلخواه مي رسد و با استقرار حكومت نظامي و پليسي رضاخاني امنيت در ايران مستولي ميشود . امنيتي كه آنرا كاپيتان نوئل ( رئيس كنفدراسيون جنوب ايران ) چنين توصيف مي كند : بگذار شركت نفت آزادي عمل كمتري داشته باشد و به جاي آن از امنيت بيشتري بر خوردار گرديم كه اين به خودي خود غرامت بسنده اي است .
البته اين پايان سياست گذاريهاي انگليس در ايران نيست چرا كه با القاي سياست ترديد و ترس از خطرات سرخ ( كمونيست ) سياه ( نهضت هاي اسلامي ) و زرد ( تركها ) شالوده سياست خارجي ويژه اي را در رژيم پهلوي بر قرار نمود كه در اين راستا در كنار ضربات مهلكي كه بر بدنه اقتصادي – سياسي – فرهنگي و اجتماعي كشور وارد گرديد توانست سالهاي سال بي وقفه تمامي منابع در آمد و تصميم گيري كشور را در اختيار خود داشته باشد .
حركات آزاديخواهانه اي كه در اين سالها با دسيسه هاي بريتانياي كبير از هم پاشيده شدند عبارتند از : نهضت كلنل محمد تقي خان پسيان در خراسان كه در سپتامبر 1921 در زدو خورد با قواي ارسالي قوام السلطنه كشته شد و نهضت از هم پاشيد . نهضت جنگل كه پس از واگذاري رهبري آن به حيدر خان عم اوغلو دسيسه هاي انگليس در ميرزا كوچك خان اثر گذاشت و در 29 سپتامبر با كشتن حيدر خان عملا نهضت از هم پاشيد و در شروع سال 1922 رضاخان با كمك قواي انگليسي آنها را شكست داد و ميرزا كوچك توسط چريك هاي كرد انگليس به قتل رسيد و پرونده نهضت براي هميشه بسته شد . نهضت شيخ خزعل در خوزستان كه وي بدستور مستقيم انگلستان تسليم رضا خان شد و در زندان وي هم كشته شد . نهضت تركمانان كه با قتل مشكوك و نامعلوم عثمان آخوند ، رهبر نهضت در هم پيچيده شد . نهضت آزاديستان خياباني و نهضت دموكرات هاي آذربايجان و نهضت مشروطه آذربايجان كه خيانت هاي رفته بر آنها از شرح اين مقال خارج است . نهضت دموكرات هاي مردستان كه با ايجاد تفرقه در ميان سران نهضت و قتل يكديگر بطرز فجيعي پايان گرفت . و در كنار اين نهضت هاي شناخته شده قتل و تبعيد و كشتار هزاران فعال ديگر را ميتوان در پرونده خوش خدمتي بريتانيا به مردم ايران در نهضت هاي رهايي بخش و آزاديخواهانه جاي داد .
زهره وفايي
zeynabpasha@issa2000.net
www.zohre-vefayi.blogspot.com
معروفترين نيروي امپرياليسم سال 1900 كه در برابر امپرياليسم روسيه قد علم نمود امپرياليسم انگلستان است . سردمداران وقت اين كشور ، در حاليكه مناطق وسيعي از آفريقا – هندوستان و آسياي دور را در حيطه مستعمره هاي خود داشتند ، براي حفظ اين مستعمره ها و نيز براي افزودن بر مستعمره هاي خود و نهايتا براي قدرتمند كردن خود در برابر امپرياليسم كهن روسيه و امپرياليسم نوپاي آمريكا همواره در تلاش بودند . تلاش آنها نه تنها در زمينه حدود جغرافيايي و ممالك مورد نظرشان دور ميزد بلكه در محدوده اشخاص و سر سپردگان نيز بي وقفه در جريان بود .
كشور ايران به جهات بسياري مورد طمع انگليس بود . حفظ هندوستان و افغانستان – حفظ ممالك جديد الولاده عراق – كويت – لبنان – مصر – و نيز دست يابي به كشور هاي بلوك شرق اروپا و آسياي ميانه و آسياي دور و نيز بهره گيري از منابع طبيعي و فراوان ايران منجمله نفت و از همه مهم تر سنگر بندي در مقابل امپرياليسم روسيه كه حتي بعد از انقلاب كمونيستي نيز براي انگلستان خطر محسوب ميشد ، از جمله دلايل فوق است .
با اين مقدمه كوتاه ميتوان دليل تاسيس پليس جنوب را در 1910 به خوبي در يافت . در حقيقت شروع كار پليس جنوب شروع اشغال نظامي ايران توسط ارتش انگليس است . و با قرارداد1919 وثوق الدوله با پرسي كاكس انگليسي ايران عملا به مستعمره جديد انگلستان در امد . بدين طريق قواي مسلح – امور ماليه – راه آهن – راههاي شوسه و گمركات ايران را در اختيار خود گرفت . در برابر اين امتيازات وام دو ميليون ليره اي با بهره 7% به ايران داد كه بهره آن از گمركات كسر مي گرديد . هر چند كه اين معاهده به تاييد مجلس نرسيد اما انگلستان با سوء استفاده از اوضاع آشفته داخلي كشور تا سالهاي سال توانست از اين امتيازات تاييد نشده بهره ببرد . در برابر مخالفت مجلس كه اكثر اعضاء ان را افرادي مبارز و وطندوست تشكيل ميدادند ، انگلستان فرمان جديدي را ديكته نمود و آن از ( فرمانبردار ساختن كامل ايران به ياري نمودن هئيت حاكمه در سركوب قيامهاي مردمي و دموكراتيك و بر سر كار آوردن نوكري حلقه بگوش ) تغيير ماهيت داد . در اين راستا با تغيير كابينه وثوق الدوله به كابينه مشيرالدوله گام اول بر داشته شد . اما شعارهاي تند و تيز ضد انگليسي مشيرالدوله هم نتوانست كاري از پيش ببرد و مجلس به كابينه وي راي اعتماد نداد . ژنرال آيرون سايد كه در اين تاريخ فرمانده لشگر انگليس در ايران بود از ميان سه نامزد مورد نظر انگليس ( امير موثق – امير قلاعي و رضاخان ) رضاخان را انتخاب نمود . سپس سرپرستي لشگر قزاق قزوين را به رضا خان داد . در 2 فوريه 1921 نورمان سفير بريتانيا در تهران پيش شاه قاجار رفته و از خطرات هجوم كمونيستها به تهران وي را خبردار و پيشنهاد نمود كه « لشگر قزاق قزوين براي حفظ شاه به تهران بيايد » . در 22 فوريه تهران توسط لشگر قزاق تصرف شد و اين لشگر با پيشواز رسمي اعضاء سفارت بريتانيا در ايران ، وارد تهران شد !!
سيد ضياء الدين مامور تشكيل كابينه گرديد . اولين كار اين كابينه تحت حمايت انگليس ،دادن لقب رسمي سردار سپه به رضاخان بود و سپس بازداشت و دستگيري تمامي مخالفان عقد قرارداد 1919 وثوق الدوله بود . قدم بعدي استخدام رسمي مستشاران انگليسي و آمريكايي در سمت هاي حساس كشوري و لشگري بود . پس از آمدن مستشاران بود كه ضياء الدوله لايجه خروج نيروهاي خارجي را از خاك كشور به مجلس برد كه عمده هدف آن خروج نيروهاي روسي بود . سيد ضياء الدوله گرچه به سفارش انگلستان رضاخان را به سمت وزير جنگ منصوب نموده بود اما در دل از وي واهمه داشت و براي از بين بردن او دست بدامن داشناك ها و ژاندارم هاي قم و سمنان گرديد . اما انگليس مطلع گرديد و كابينه وي را در نود و سومين روز كار از قدرت ساقط و پارلمان را به قوام السلطنه مجددا واگذار نمود . قوام السلطنه تربيت لشگر ايران را كلا به سپاه جنوب واگذاشت و پنهاني در صدد تقويت آمريكا بر آمد . اما انگلستان كه از درخواست وي از آمريكا در خصوص دريافت مقداري وام كم بهره مطلع گرديده بود وي را ساقط و اين بار كابينه را به مشيرالدوله داد . مشيرالدوله در اولين خوش خدمتي 49% از بودجه كشور را به وزارت جنگ داد كه وزير آن رضا خان بود و افراد رده اول آن كلا انگليسي بودند . از اين تاريخ جايگزيني فرماندهان نظامي به جاي والي هاي محلي در مناطق ويژه اي از كشور همانند آذربايجان و مازندران و تركمان و خراسان متداول گرديد . قوام السلطنه با اظهار توبه مجددا بر سر كار آمد و براي ابراز خوش خدمتي بلافاصله امتياز نفت شمال را به شركت ب . پ . ( بنزين پارس ) كه وابسته تام انگلستان بود ، داد . وي در اين بذل و بخشش 150 هزار دلار پاداش دريافت نمود . در 18 نوامبر همان سال ميلسبو به تهران آمد و به رضاخان و تيمورتاش و داور كمك نمود تا حزبي به نام تجدد راه اندازي كنند . البته در اين تاريخ احزاب مختلفي مرتبا تشكيل مي يافتند كه اكثريت قريب به اتفاق احزاب راست از سوي بريتانيا حمايت و ساپورت ميشدند . يك ماه بعد كابينه مستوفي الممالك بر روي كار آمد . افزايش ماليات مرزهاي شوروي به سه برابر گمركات عادي از مصوبات وي بود . كار انتخابات براي مجلس پنجم يكسال تمام بدرازا كشيد . بورژوواهاي دولتي و محلي – فئودال هاي نامدار – ملاكان پرمايه براي جلب توجه انگلستان و براي بدست آوردن كرسي هاي بيشتر در مجلس هر راهي را مي آزمودند . بانك شاهنشاهي در تبليغ كانديداتوري افراد مورد تاييد بريتانيا و رضا خان نهايت تبليغ را مي نمود . نهايتا در 21 ژوئن 1923 مجلس پنجم تشكيل يافت . اولين كار مجلس فرستادن احمد شاه قاجار براي استراحت اجباري به خارج از كشور بود !! و دومين كار مجلس سركوب خونين ميتينگ و تظاهرات مردم تهران در اوت 1923 بود . مردم در يافته بودند كه زمزمه جمهوري خواهي به نداي تغيير سلطنت تغيير يافته است و از اين رو بر عليه سياستهاي استعماري انگليس و رضاخان به تطاهرات پرداختند .
برنامه ريزيهاي انگليس در خلع يد از قاجار و سپردن قدرت به رضا خان اين بار در روزنامه ها – احزاب – ميتينگ ها و تلگرام ها نمايان گرديد . كمك هاي مالي بيدريغ به روزنامه هايي چون شفق سرخ – و احزابي چون تجدد و اصلاح طلبان – پخش چاي و غذاي مجاني در ميان تظاهر كنندگان – از زمره اين فعاليتها بود . اولين مجسمه رضاخان در پادگان ارتش تبريز بر پا شد . تلگرامهايي پي در پي به مجلس مي آمد كه در آنها خواستار خلع يد قاجار و سردمداري رضاخان مي گرديدند !! در 28 مارس 1924 رضا خان سفر دو روزه اي به قم نمود و در مراجعت اظهار نمود : هم ميهنان ! همانگونه كه در عمل ثابت گرديده است شخصيت هاي دولتي هيچگاه نبايد مخالف با افكار جامعه باشند . دولت كنوني تا امروز مانع ابراز احساسات ملي در هيچ گوشه از كشور نگرديده است (!!)هنگامي كه من در قم با نمايندگان روحانيون عاليمقام ديدار و با انان در باره اوضاع كنوني كشور تبادل نظر كردم همه ما سرانجام به اين نتيجه رسيديم كه بايد به همه مردم گوشزد كنيم تا از شعار جمهوريخواهي دست بردارند و همه نيرو و تلاش خود را صرف از ميان برداشتن موانعي كنند كه در راه اصلاحات و پيشرفت كشور قرار دارد از يكايك مردم بخواهيم كه با من همكاري و در راه اجراي هدف مقدس فوق و تحكيم دين و استقلال و تشكيل دولت ملي استوار مرا ياري كنند . از اين رو از همه ميهن پرستان واقعي مي خواهم كه از انديشه جمهوري خواهي دست كشيده و با من براي رسيدن به اين هدف ها كه همگي در درك انها همفكر هستيم متحد شوند (!!).
البته هيچگاه مشخص نگرديد كه نظر علماي قم از دوام سلطنت ، در باره سلسله قاجار بود يا سلسله پهلوي اما آنچه كه از اين مفاد بر مي آيد هدف عمده رضاخان در مراجعت به قم بي اعتبار نمودن نمايندگان عالمي بود كه از گوشه و كنار كشور در مجلس حضور داشتند و عملا در برابر رضاخان بودند . در كنار اعتراض هاي فراوان به اين سخنان و به اين هدف شوم ، بريتانيا بلافاصله رضاخان را به سفارت خود در تهران فرا خواند و در ديداري كه با هوارد – رايزن سياسي سفارت داشت به او تكليف شد كه استعفا نامه به مجلس بنويسد . صبح فردا رضاحان استعفا نامه را نوشت و خود با خيال جمع عازم بومهن در 40 كيلومتري تهران گرديد . اين استعفا نامه دو روز بيشتر دوام نياورد چرا كه فرماندهان نظامي دست نشانده انگليس – فئودال ها – وزراء – نمايندگان ....تحت حمايت انگليس يكپارچه از مجلس خواستار بر گرداندن رضاخان شدند و در 8 آوريل كابينه رضاخان با 96% راي اعتماد بر سر كار آمد !
جبهه بندي آشكار ميان انگلستان + رضاخان + سرمايه دارها + فئودالها بر عليه حركات آزاديخواهي مردم بوجود آمد . پيروزي از آن كداميك بود ، مشخص مي نمود . انگلستان پس از سالها برنامه ريزي اكنون به خط پايان پيروزي رسيده بود . تنها به جرقه اي كوچك نياز بود . اين جرقه در تهران با پيدا شدن چشمه اي معجزه آسا كه با نوشيدن آب آن هر مريضي شفا مي يافت ، زده شد . ايمبري ، كنسول آمريكا براي ديدار از اين چشمه به محل رفت . مردم عوام با ديدن يك غير مسلمان در كنار چشمه مقدس به وي هجوم آورده و در زير مشت و لگد وي را به هلاكت مي رسانند !رضاخان بلافاصله اعلام حكومت نظامي در سراسر كشور را مي نمايد . تمامي دموكرات ها – كمونيستها – روشنفكران – روزنامه نگاران – نويسندگان و در كل تمامي كسان و تشكيلاتهايي كه به نحوي از انحا در برابر اهداف امپرياليستي انگليس صف بسته بودند در طول اين حكومت نظامي بازداشت و بدون دادگاه به جوخه هاي اعدام سپرده ميشوند و يا ترور و يا كشته مي گردند . هيچكس از خشم انگليس و انتقام رضاخان در امان نبود .
در 8 ژوئن 1945 رضاخان راهي آذربايجان ميشود تا شاهكار هاي خود را به عينه ببيند . از تبريز – خوي – اردبيل – سلماس ديدار مي كند و امير طهماسبي را با خود به تهران مي برد . امور مالي كشور كلا به ميلسپو مستشار آمريكايي داده شده است . بلافاصله شاه قاجار پيغامي از طريق سفارت انگليس مي فرستد كه مي خواهد به كشور بر گردد . رضاخان مي داند كه موضوع باج جديدي در ميان است . حمل كالا از مناطق بين النهرين آزاد و بدون هزينه گمركي و بازرسي اعلام مي گردد . روزنامه هاي بريتانيا از اين تاريخ نام رضاخان را « اعليحضرت » قيد مي نمايند !
در 31 اكتبر 1925 مجلس پنجم رسما از قاجار خلع يد نموده و سلطنت را به رضا خان داد . نام پهلوي از اين تاريخ به بعد بدنبال نام رضاخان مي آيد . انگليس اولين دولتي است كه بلافاصله سلطنت رضا خان را به رسميت مي شناسد . دولت بعدي آمريكاست . بدين طريق فعاليت هاي مزورانه انگلستان به نتيجه دلخواه مي رسد و با استقرار حكومت نظامي و پليسي رضاخاني امنيت در ايران مستولي ميشود . امنيتي كه آنرا كاپيتان نوئل ( رئيس كنفدراسيون جنوب ايران ) چنين توصيف مي كند : بگذار شركت نفت آزادي عمل كمتري داشته باشد و به جاي آن از امنيت بيشتري بر خوردار گرديم كه اين به خودي خود غرامت بسنده اي است .
البته اين پايان سياست گذاريهاي انگليس در ايران نيست چرا كه با القاي سياست ترديد و ترس از خطرات سرخ ( كمونيست ) سياه ( نهضت هاي اسلامي ) و زرد ( تركها ) شالوده سياست خارجي ويژه اي را در رژيم پهلوي بر قرار نمود كه در اين راستا در كنار ضربات مهلكي كه بر بدنه اقتصادي – سياسي – فرهنگي و اجتماعي كشور وارد گرديد توانست سالهاي سال بي وقفه تمامي منابع در آمد و تصميم گيري كشور را در اختيار خود داشته باشد .
حركات آزاديخواهانه اي كه در اين سالها با دسيسه هاي بريتانياي كبير از هم پاشيده شدند عبارتند از : نهضت كلنل محمد تقي خان پسيان در خراسان كه در سپتامبر 1921 در زدو خورد با قواي ارسالي قوام السلطنه كشته شد و نهضت از هم پاشيد . نهضت جنگل كه پس از واگذاري رهبري آن به حيدر خان عم اوغلو دسيسه هاي انگليس در ميرزا كوچك خان اثر گذاشت و در 29 سپتامبر با كشتن حيدر خان عملا نهضت از هم پاشيد و در شروع سال 1922 رضاخان با كمك قواي انگليسي آنها را شكست داد و ميرزا كوچك توسط چريك هاي كرد انگليس به قتل رسيد و پرونده نهضت براي هميشه بسته شد . نهضت شيخ خزعل در خوزستان كه وي بدستور مستقيم انگلستان تسليم رضا خان شد و در زندان وي هم كشته شد . نهضت تركمانان كه با قتل مشكوك و نامعلوم عثمان آخوند ، رهبر نهضت در هم پيچيده شد . نهضت آزاديستان خياباني و نهضت دموكرات هاي آذربايجان و نهضت مشروطه آذربايجان كه خيانت هاي رفته بر آنها از شرح اين مقال خارج است . نهضت دموكرات هاي مردستان كه با ايجاد تفرقه در ميان سران نهضت و قتل يكديگر بطرز فجيعي پايان گرفت . و در كنار اين نهضت هاي شناخته شده قتل و تبعيد و كشتار هزاران فعال ديگر را ميتوان در پرونده خوش خدمتي بريتانيا به مردم ايران در نهضت هاي رهايي بخش و آزاديخواهانه جاي داد .
زهره وفايي
zeynabpasha@issa2000.net
www.zohre-vefayi.blogspot.com
0 Comments:
Post a Comment
<< Home