ZOHRE-AZ WEBLOGINA XOS GELIBSINIZ !

Tuesday, February 27, 2007

با تشکر ار ذوستان و آشنایانی که در جند روز گدشته جویای حال بودند......
دفتر اتلشارات زینب تبریز به جهت مشکلی که در یروانه کسب دارد مدتی تغطیل خواهد بود فلدا کسانی که کتاب و حساب با ابن اتشارات دارند منتظر تماس باشند . انشاالله بعد از کسب یروانه انتشارات مجددا فعال خواهد بوذ.

Wednesday, February 14, 2007

بازخوانی یک سند تاریخی

بازخوانی یک سند تاریخی

احمد علی سپهر ملقب به مورخ الدوله در سال 1324شمسی وزیر بازرگانی و پیشه و هنر
( فرهنگ و ارشاد اسلامی امروز ) دولت وقت بود . وی بعد از پایان دوران کابینه خود در سمت رئیس هئیت مدیره شیلات ایران و شوروی منصوب گردید . نامبرده در مصاحبه ای که با چهاردهمین شماره سالنامه دنیا انجام داد ،( صفحات 124-5-6) مطالب نا گفته ای را در خصوص فرقه دموکرات آذربایجان و حکومت ملی و شخص پیشه وری عنوان نمود که بسیار قابل تامل میباشد . متن کامل مصاحبه جهت باز خوانی عینا نقل میشود . از اینرو به جهت برخی جملات و اصطلاحات بکار برده شده در متن قبلا از خواننده عزیز پوزش می طلبم .

احمد علی سپهر ( مورخ الدوله )
وزیر اسبق بازرگانی و پیشه و هنر

قیام پیشه وری

تابستان 1324 برای سرکشی به سواحل بحر خزر در بندر پهلوی اقامت داشتم . من در آن موقع رئیس هئیت مدیره شیلات ایران و شوروی بودم . کاردار سفارت شوروی آقای یعقوب اف که از راه گیلان از تبریز به تهران مراجعت مینمود در اداره شیلات بندر پهلوی ازمن دیدن کرد معلوم شد نزدیک آستارا اتوموبیلش در رودخانه گیرکرده و به زحمت توانسته است خودرابه گیلان برساند . ازهردری صحبت نمودیم بقول مولوی :
ازشکاف و روزن و دیوارها مطلع گردیم بر اسرارها
باری میهمان گرامی درپایان دیدار ورقه از جیب بیرون آورده گفت این اعلامیه حزب جدید یا فرقه دموکرات آذربایجان است که به عنوان مراجعت نامه با امضا پیشه وری صادر شده است . در آن موقع حزب توده و شورای کارگران آذربایجان متهم به قتل حاجی احتشام و فرزندش در لیقوان شده و افکار عمومی به حدی عصبانی بود که مساعی آقایان خلیل ملکی و دکتر جودت و آرداشس که به منظور تقویت حزب از تهران به تبریز رفته بودند بجایی نرسید و پیشه وری از فرصت استفاده نموده { آذربایجان فرقه سی }را بر پا ساخت . بی ریا صدر شورای کارگران به او پیوست و عناصر تند رویی مانند دکتر جاوید و شبستری و پادگان و الهامی و قیامی و نظام الدوله رفیعی و کاویان و امثالهم پیرامون پرچمـــــــــــــی که وی افراشته بود گرد آمدند و شهر تبریز را
{ کنعان آزادی } اعلام نمودند و به پیشاپیش ملتی که در عطش اصلاحات به جنبش آمده بود شیپور پیروزی را نواختند .
آن ایام در اغلب نقاط ایران سنگ حوادث از زمین و آسمان میبارید نگارنده از بندر پهلوی به تهران باز گشته بودم آقای صدرالاشرف نخست وزیر وقت از کیدزمان و از دست زمانه استعفای خودرا تقدیم نمود .
مجلس شورای ملی در جلسه دوم آبان 1324 تمایل خودرابه نخست وزیری آقای حکیمی نشان داد . وهمان شب دستخط همایونی صادر شد .
آقای حکیم الملک صبح سوم به منزل من آمدند وگفتند از مراوداتی که شما به مناسبت شغل خود با اولیا سفارت شوروی دارید استفاده نموده میخواهم هرچه زودتر یعنی قبل از تشکیل کابینه بطور خصوصی با شارژه دافر روس مذاکره کنم شایدباکمک شما بتوانیم قضیه آذربایجان را دوستانه با مشارالیه حل و فصل نماییم .
من در حضور ایشان به سفارت شوروی تلفن نموده آقایان یعقوب اف کاردار و آشوراف مستشار سفارت را برای روز بعد به ناهار دعوت کردم . ناگفته نماند ماکسیموف سفیرکبیر شوروی مدتی بود بعنوان مرخصی به مسکو رفته بود و امور سفارت با یعقوب اف بود .
چهرنفربیشتردرسرسفره نبودیم . و صحبت به اندازه ای خودمانی شده بود که شوخی هایی هم به زبان ترکی بین آقایان حکیمی و یعقوب اف رد و بدل میشد و حتی کلمه { نا سید } اززبان حکیم الملک شنیده شد .بعداز ظهر چنان محیط صمیمی بوجود آمد که گویی چهره تاریک و نفرت انگیز نفاق و کدورت جای خودرابه مهر و صفا و اخوت داده است و امید می رفت که با زبان و بنان حل قضایا مقدور گردد و حاجتی به تیغ و سنان نباشد . یعقوب اف وعده داد که طیاره روسی نخست وزیر ایران را به مسکو برده و در آنجا مذاکرات لازم محرمانه انجام پذیرفته و مشکلات موجود آسان خواهد شد .
آقایان یعقوب اف و آشوراف بعد از آقای حکیم الملک قریب نیم ساعت ماندند و در ضمن صحبت گفتند مواعیدما در صورتی عملی خواهد شد که نخست وزیر جدید کابینه خود را از رجال بیطرف تشکیل دهد هرگاه بخواهد کسانی را مانند هژیر بعضویت دعوت نماید ما رویه دیگری اختیار خواهیم کرد .
بعداز آن روز من زمانی آقای حکیم الملک را زیارت نمودم که با داوطلبان وزارت داخل مذاکره شده و قبل از هر کس مرحوم هژیر را به وزارت دارایی نامزد ساخته بودند . باری کابینه تازه که روز 12 آبان بحضور ملوکانه و روز 13 آبان به مجلس معرفی شد با وجود عضویت بعضی عناصر آزادیخواه معذالک در سفارت شوروی سو اثر بخشید و انعکاس کج تابیهای تهران در شدت عمل انقلابیون تبریز نمودار گردید تا آنکه بیانیه مفصلی از طرف فرقه دموکرات آذربایجان صادر شد .
وقایع به سرعت برق و باد از خللی یا تزلزلی بصرف انقلاب پیش میرفت و روابط آقای حکیم با دولت روسیه بجای باریک کشید تاحدی که شکایت به شورای امنیت بردند و عصیانهای عمومی در آذربایجان و مهاباد موجب اعتراضات مکرر گردید . بالاخره در داخل ایران فشار بحدی زیاد شد که آقای حکیمی جای خود را به اضطرار به آقای قوام دادند من نیز به عضویت کابینه قوام السلطنه دعوت شدم . یعنی تقدیر در آن میانم انداخت هرچند کناره می گرفتم .بدبختانه هنوز هم گرفتار مصیبت و عواقب آن عضویت هستم و تبعید به کاشان یکی از کوچکترین مصائب ناشیه از این اشتباه بشمار میرود .
داستان مسافرت قوام السلطنه به مسکو و تحریکاتی که از طرف اکثریت مجلس برای سقوط دولت بعمل می آمد و مقاومتی که من به تنهایی در مقابل بعمل آوردم بر خوانندگان عزیز سالنامه دنیا پوشیده نیست همینقدر یاد آوری میکنم که عمر دوره چهاردهم تقنینیه روز سه شنبه 21 اسفند 1324 پایان یافت و قوام السلطنه با اقتدارات یک دیکتاتور به پیشواز حوادث شتافت .
در مراجعت از مسکو میگفت هیچگونه وعده به شورویها نداده ام اما پس از ورود آقای سادچیکف سفیر جدید روسیه معلوم شد اعطای امتیاز نفت شمال را وعده کرده است و خود نیز بعدها اذعان نمود که نفت را داده تا آذربایجان را باز ستاند .پس از اعطای نفت قرار بود غائله آذربایجان به خوبی خاتمه پذیرد . اما پیشه وری به تهران آمد اورادر جوادیه منزل دادند که از رفت و آمد زیاد احتراز شود . در هیئت وزرا چند ماده بی آزار(!!!!) بتصویب رسید مبنی بر اجازه تدریس لسان ترکی در مدارس ابتدایی آذربایجان و اصلاحات شهری و تاسیس دانشکده و غیره در آذربایجان . آقایان لنکرانی و ایپکچیان و محمد ولی میرزا فرمانفرمائیان بریاست مرحوم مستشارالدوله که همگی زبان ترکی میدانستند مامور گفتگو با پیشه وری شدند . درقبال آن چند ماده پیشنهاد متقابلی مشتمل بر چندین ماده از طرف پیشه وری تسلیم گردید که در نتیجه اعتراض شدید آقای دکتر اقبال وزیر بهداری و مرحوم ذکاالدوله غفاری وزیر پست و تلگراف در هیئت دولت رد شد کاربـــه مشاجـــــره کشید وحـــضرات گفتند خـــوب است رئیس الـــوزرا شخصا بـــا ( باش وزیر ) آذربایجان داخل مذاکره شوند اما مرحوم قوام نگارنده را سپر بلا ساخت و ندانستم به چه علت آقای مظفر فیروز راهم همراه من روانه میدان کرد .
اینک عین نامه رسمی (( 8 اردیبهشت 1325 – شماره 312 – جناب آقای مورخ الدوله سپهر وزیر بازرگانی و پیشه و هنر – جناب آقای مظفر فیروز معاون پارلمانی و سیاسی نخست وزیر : در این موقع که آقایان نمایندگان اهالی آذربایجان وارد تهران شده اند از طرف اینجانب ماموریت دارید که با ایشان ملاقات نموده ومکنونات قلبی مرا ابلاغ و تصمیمات اصلاح طلبانه دولت را بموقع اجرا گذارید . نخست وزیر – قوام .))
اولین دفعه که به ملاقات مرحوم پیشه وری در جوادیه رفتم بعد از شام ساعت یازده شب بود . اطراف باغ را ژاندارمها حفاظت میکردند اما در محوطه داخلی مجاهدین مسلح ماراابتدا با تهدید به تیراندازی و بعد از شناختن با ادای احترام استقبال نمودند .پیشه وری در بر خورد نخستین قیافه ریاست وزرایی بخود گرفت بعد که ملتفت شد آیین تقوی ما نیز دانیم تغییر رویه داد و با لحن مودبانه موضوع قتل کارگر آذربایجانی را که در فرودگاه تهران به تیر یکنفر ژاندارم گرفتار شده مطرح ساخت و اعدام آن ژاندارم را جدا تقاضا نمود و شرحی از مظالم ژاندارمهای آذربایجان حکایت کرد . گفتم : من نیز میراثی از پرهیزکاری ومکارم اخلاق در افراد ژاندارم سراغ ندارم اما بدون محاکمه و صدور حکم دادگاه هم کسی را نمیتوان اعدام نمود . پس از آن رشته گفتگو به مواد پیشنهاد متقابل منجر شد . عدم امکان قبول چنان موادی را که بالصراحه با اصول قانون اساسی مباینت داشت گوشزد نموده ضمنا اطمینان دادم که برای وصل کردن نی برای فصل کردن باینجا آمده ام و یادکردم که منظور حل امور بخیر عموم است اما بشرطها و شروطها و اولین شرط اطاعت از دولت مرکزی میباشد .
او از نیات حسنه خود و لزوم اصلاحات رادیکال در آذربایجان و معایب تشکیلات موجود مرکزی سخن گفت و من در ضمن تصدیق کلیه ا ظهارات وی گفتم : اگر این اصلاحات را برای تمام ایالات و ولایات ایران بخواهید عموم میهن پرستان و آزادیخواهان با شما همصدا خواهند شد اما حصر این مزایا در یک ایالت تولید بد گمانی میکند و هر کس از خود میپرسد ( تورک و حدیث دوستی میشود ؟ ) این نمیشود ! این نکته راهم افزودم که صرفنظر از خط مشی گذشته آقای قوام السلطنه این مرتبه معزی الیه بمساعدت ملیون افراطی روی کار آمده اند و نسبت ارتجاع به وی چسبندگی ندارد و از او بالاتر شخص شاهنشاه افکاری مترقیانه تر از غالب آزادیخواهان دارند و خیالی جز سعادت ملت ایران در سر نمیپرورانند.
باری جلسات مکرر با پیشه وری مذاکره نمودیم و استدلالات من تا حد زیادی اورانرم کرد واشارات بنده به قرارداد نفت شمال وی را متوجه وخامت امر نمود . لکن وسوسه های آقای مظفر فیروز وی را از راه صواب منحرف ساخت و کارش به بن بست کشید نصایح مرا نشنید و عاقبتش شنیدید....
روایت سند : زهره وفایی - تبریز

Sunday, February 11, 2007

میللی دوشونجه، میللی وارلیق


مدتی این مثنوی تعطیل شد مهلتی باید که تا خون شیر شد
گئچمیش گونلرده منی ایزله ین و یاد ائده ن دوستلاردان منتدارلیغیمی بیلدیره رک ، یئنی بیر یازی تقدیم ائدیره م .

ميللي دوشونجه ، میللی وارلیق

عصیرلر اونجه انسان لار بیر پارا نه دن لر اوزوندن توپلوم یاراتماق مجبوریتینده قالمیش لار . ایلک توپلوم لار اساس { زومار } قوروماق مقصدینده اولارکن ، اونا توپلانان لار اکینجی و مالدار کیمی کس لر اولموش لار . بونلار زومارلارین ساخلاسین دئیه ، هر باشاری دان فایدالانمیش لار . یاشادیق لاری یئری حاصارا سالماق ( حاصار ) ، تاخیل لارین یئرینی امن ائتمک ( کوهول ) ، قـــــوروچولارین دورومون دوغرو ائتمک ( قالا ) ، و حاصاردا یاشایان لاری امن ده ساخلاماق ایچون بیر پارا تدبیر لر گورموش لر . عصیرلر اوتدوکجه بو تدبیرلر یئنی لشیب و { زومار } دان علاوه ، توپلوم لار قوروماق ایچون باشقا عنوان لارا راست لاشمیش لار . بو باشقا عنوان لار { وارلیق } آدلانارکن ، چئشیدلی اولماغینا باخمایاراق ، هر زامان یوزلر غیرتلی شخصی دالی جا چکیب ، آپارمیش دیر . دئمک وارلیغی قوروماق هر زامان انسانلارین بیر آیریلماز و دانیلماز خصیصه سی اولاراق ، بو باره ده هر زامان بلکه هر بیر خالق ایچینده بیر مثالا راستلاشماق اولور .
دئیله ن بو وارلیق لار گاهی دوغرو بیر وارلیق اولاراق ، اونون غیرتینی چکه ن انسان لار دوغرو بیر یول دا ایره لی گئدیب ، جانلارین ایتیرسه لر ده بئله ، حاقلی تانیلیب لار . مثال ایچون ائل دن حمایه – کولتوردن حمایه – مادی وارلیق لاردان – سرحدلردن – شهر و کند لردن – وطن دن – عائله دن – اینام دان و....... سایره وارلیق لاردان حمایه ائتمک هر زامان دیگرلر گوزوندن ده یرلی و حورمتلی حمایه ساییلمیش دیر .
آمما بیر زامان لار بیر پارا سهو فیکیر یارادان لار دا بو توپلوم لار آراسیندا تاپیلمیش لار و خالقی بو سهو فیکیرلری قوروماق ایچون یوزلرجه بلکه مین لرجه اولومه وئرمیش لر . یالانچی شاهلیق لار – سولطانلیق لار – اینام لار – ایسم لر – پان لار و....... دیگر اویدورما فیکیرلر بو قراردان سایلیر .
هر حالدا میللی وارلیق لار دانیلماز بیر حاق اولاراق ، قوروماق ایچون گره ک لی گورونوب و اونو قورویان شخصه ، دیگرلر ایستر – ایسته مز حورمت له باخمیش لار . آنجاق بــــو سوزده استثنا اولاراق ، یئنه بیرپارا دیگر خالق لار ، دئمک تعرض کار و زیاده خواه خالق لار ، قارشی دایانیب و میللی حاق لاری قوروماغی دا بئله دیگر خالق لارا چوخ گورموش لر . بئله تعرض کار و اوره یی زیغلی خالق لار ( کس لر ) میللی حاق قوروماغی دانیلماز گوره رک ، بو دونه میللی حاق لاری ایضاح ائتمک ده ال آپاریب و بیر پارا یالنیش سوزلری آرایا آتمیش لار . بو یالنیش سوزلر نورمال اولاراق عموم خالق ایچینده یئر آچا بیلمه میش دیر آمما همین زیاده خواه لار ، لاپ چوماق گوج یله ده اولموشسا ، بو سهو سوزو خالقین بوینونا قویماغا چالیشمیش لار ! مثال بیر خالقین مدنیتین هر توره لی آرادان آپارماغا چالیشارکن ، او خالقا " سیزین مدنیتیز یوخدور ! " سوزونو تکرار دئمیش لر . و یا بیر خالقین دیلینی آرادان آپارارکن " سیزین کوکلو دیلیز یوخدور ! " دئمیش لر . و یا مادی امکان لارین غصب ائدیب و سونرا " سیزلر یوخسول بیر خالق سیز ! " دئمیش لر . و سایره .
آنجاق بیر پارا وارلیق لار واردیر کی اونلاری هئچ تعرض کار – زیاده خواه و اوره یی زیغلی کس لـــر یا خــــالق لار و توپلـــوم لار دا بئله ، بیر خــــالق دان آلا بیلمزلـــر و او
{ میللی دوشونجه } دیر . بو وارلیق بئش – اوش مئتیر یئر دئییل تا مصادره اولونسون . بو وارلیق بیر پالتو یا گئییم دئییل تا اونون مالیکی اولان شخصین اینیندن زورلا چیخاریلسین . بو وارلیق بیر تای بوغدا یا چوره ک دئییل تا زورلا مالیک الیندن آلینسین . میللی دوشونجه اته – سوموگه – قانا و فیکیره قاتیلان بیر وارلیق دیر کی ، بئله بو وارلیغی داشیان انسان لارین اولومی له ده آرادان گئتمیر . سانکی بیر توخوم دور اکیلیر و بیردن یوزه آرتیر !
میللی دوشونجه بو گون آذربایجان خالقینا اساس وارلیق ساییلارکن ، اونو قوروماق – اوندان حمایه ائتمک – اونا قاتیلان لارین سایینی آرتیرماق – بو وارلیغی داشیان کس لری آلقیشلاماق .... هر بیر دوشونجه لی آذربایجانلی نین بورجودور .بو گونکو آذربایجانلی لارین ایچینده اولان میللی دوشونجه بیر عصرین استثناسی اولاراق تانینماق دادیر . قارشی دایانان لاری بئله حیرته سالان بو وارلیق ، اوره ک دن تصدیق اولونسادا ، همین قارشی دایانان لار ، اونو آرادان آپارماق ایچون هر بیر یولو سئناییرلار . اونلار آیدین جا اوزلرینی " فیکیر دوشمانی " تقدیم ائتمک دن قورخاراق ، بو دوشونجه یه یوزلر دیگر آد قویماق دان هئچ چکینمیرلر . بلکه بو اساس دا بو گون میللی دوشونجه وارلیغینا مالیک اولان آذربایجانلی لاری رادیکال اولماغا ساری چکیب – آپارماغا هر یول سئنانیر . آنجاق بو باره ده باشاری سیز اولدوق لاری حالدا " تهمت " بازاری راوات لانیر و بئله دوشونجه لــی کس لره سپاراتچــی ( تجزیه طلب ) – آنتی روول ( ضدانقلاب ) – ایندپنت ( استقلال طلب ) – لائیک ( دین سیز ) – اگزنوفیل ( عامل بیگانه ) – آنپاتروت ( وطن فروش ) – پان تورکیست ( طرفدار قدرتمداری ترکهای جهان بر جهانیان ) - اراذل و اوباش ( بین الخالق پولتیک و سوسیال ایضاح لاردا بو سوزلوک لره معادل یوخدور !!! ) ....... و سایره آدلار قویولور . و بلکه نهایت آرزی لاری بو میلیون لار دوشونجه لی خالقی بیر پارا کردلر – بلوچ لار – عرب لر و ارمنی لر کیمی سیلاح گزدیرمه یه و بومبا پاتلاتمایا سوچلاییب و دهتله مک اولسون ! آمما هر دوروم دا دوشونجه سلاحی له مئیدانا گله ن میللی حرکت چی لر یقین کی یئنه بو زورلامایا بویون اولمایاجاق لار و بئله تکلیف لر هر کیمسه ساریسیندان گلرسه ده ، مطلق { یوخ ! } جاوابینی آلاجاق دیر . آنجاق هر زامان کی کیمی استثنالاری گوزدن قاچیرتمایاق .
زهره وفایی – تبریز