ZOHRE-AZ WEBLOGINA XOS GELIBSINIZ !

Saturday, July 22, 2006

حرکت ملی ، تیرماه 1385

حرکت ملی ، تیرماه 1385

علیرغم تفسیر ها ، تعبیرها و تحلیل های مغرضانه ، حرکت ملی آذربایجان همچنان به روند مدنی خود ادامه میدهد . این حرکت که با پشتوانه میلیونی مردم آذربایجان عملا خود را در تاریخ کشور و منطقه به ثبت رسانده است ، هنوز هم در مسیر مطالبات قانونی و مدنی مردم پیشتاز است .
کارکرد این حرکت اگر چه در تابلوی نموداری آن جهش ها و رکودهایی را به نمایش میگذارد معهذا در بطن آن هیچ تغییر و تزلزلی به چشم نمی خورد . راز پایداری حرکت در یک جمله خلاصه میشود : شعور آری ، شور نه !
تمایل حریصانه مردم آذربایجان از هر قشر و طبقه و از هر سن و سال برای اندوختن علم و دانش و آگاهی ، بویژه در خصوص تاریخ – مدنیت – زبان و دیگر متعلقات خویش ، از سویی ونه گفتن به شانتاژ های گمراه کننده از سوی دیگر ، حرکت ملی را همچنان در موضع قدرت نگاهداشته است .
جریانات اخیر که نمودار حرکت را به تکانها و متغییر هایی واداشت ، آزمون سختی بود که حرکت امیدوارانه از آن نیز گذشت .
انتظاراتی عبث که از پیامد ها می رفت ، هرچند که گاهی کاملا واضح و عریان در قالب تحلیل ها و تفسیرها و نظرها اعلام گردید ، چون بر آورد نشد ، پس میتوان نتیجه گرفت که مفسران فوق آگاهی از حرکت را نداشتند و ندارند .
اعلام اعتراض جمعی در یک برهه ده روزه در اقصی نقاط آذربایجانی نشین همگی با یک شعار متحد ، با یک حرکت متحد و یک درخواست متحد ، اگر نشاندهده اتحاد و همفکری مردم آذربایجان در راستای مطالبات خویش بود ، برخوردهای متفاوت به این اعتراض جمعی از سوی ارگانهای مختلف ، نشاندهنده همان عدم شناخت حرکت از سوی همان ارگانها بود .
حرکت ملی در این برهه ده روزه توانست استقلال فکری خویش را با اظهار برائت از حاشیه نشین ها ، با اظهار برائت از فرصت طلبان ، با اظهار برائت از آشوبگران ، از مغرضان ، از نا آگاهان ، از شهرت طلبان ، و از تمامی اقشار و افراد نامحرم ، رسما اعلام نماید .
انتظار ادامه اعتراضات خیابانی علیرغم دعوت های مکرر از سوی گروهها و افراد ، عقیم ماند . چراکه حرکت برای بیان اعتراض خود همان یک روز را کافی میدید . انتظار اغتشاش در داخل اعتراض نیز با هوشیاری حرکت چی ها عملا عقیم ماند . انتظار اعتراض غیر معقول به برخوردهای غیر معقول نیز دیدیم که بی جواب ماند .
بعنوان مثال حضور دکتر چهرگانی در ترکیه و سپس در جمهوری آذربایجان و سپس دپورت نامبرده از هر دو کشور ، انتظار اعتراضاتی مشابه را داشت . اما حرکت با بهره گیری از این مورد توانست استقلال خود را عملا از دولت های ترکیه و جمهوری آذربایجان به اثبات برساند . از سوی دیگر ادعای کسانی را که گاموح را بعنوان رهبری کل حرکت قلمداد می نمایند ، به زیر سئوال ببرد .
و یا بعنوان مثال حضور مردم در برابر استانداری ها و فرمانداری ها و مجلس شورای اسلامی ، انتظار کسانی را که سعی وافر مینمودند این حرکت را به نام ضد حاکمیت و یا عامل خارجی سرکوب نمایند ، عقیم گذاشت . این حضور نشان داد که ملت آذربایجان هنوز هم دولت ایران را به رسمیت میشناسند و مطالبات خویش را از افراد صاحب مسئولیت دولتی طلب مینمایند . و اگر غیر از این بود بالطبع مردم در برابر کنسولگری های کشورهای دیگر و یا سفارتخانه ها ی کشورهای بیگانه و یا مجامع بین المللی اجتماع مینمودند .
و یا بعنوان مثال علیرغم تبلیغاتی که سعی در انتصاب کورکورانه حرکت در تبعیت از تلویزیون گون آز تی وی یا دیگر مراکز فعال خارج از کشور می رفت ، حرکت با تصمیم های آنی و ضرب الاجلی خویش و با رد برخی از پیشنهادات آن مراکز همچون تجمع در میدان انقلاب تهران و یا حضور در قلعه بابک ، این انتظار و انتصاب را نیز عقیم گذاشت .
انتظار اعتراضات نسنجیده از سوی مردم نسبت به دستگیریها و حبس های بی دلیل نیز می بینیم که نه تنها عقیم ماند بلکه حرکت با بهره گیری از این تاکتیک اشتباه برخی ارگانها ، مظلومیت حرکت ملی را در عرصه برخوردها ، به بهترین وجه به نمایش عموم گذاشت و توانست از این راه درصد بسیار بالایی از اقشار بی تفاوت جامعه آذربایجانـــــــــی را متوجه واقعیت مطالبات خویش بنماید . چراکه هر محبوس حداقل خانواده ای دارد که دلیل قانونی فرد بازداشت شده خویش را می طلبد و با ارجاع به قوانین کشوری و بین المللی میتواند دریابد که جایی از این کار می لنگد .
و باز بعنوان مثال مراسم سالگرد قلعه بابک اگر چه انتظار میرفت باز با حضور مردم و برخوردهای قهر آمیز آشوب دیگری بر پا شود ، مشاهده گردید که این انتظار نیز چگونه به نحوی غیر منتظرانه بر آورد گردید . اگرچه مسئولان با تحمل زحمت و هزینه ای سنگین مانور قدرت را به نمایش گذاشتند اما مردمانی که این هزینه برای آنها پیش بینی شده بود کاملا غیر منتظرانه و کاملا معقولانه تاریخ مصرف مراسم قلعه بابک را تمام شده اعلام نمودند و در واقع بابک را از حبس دوازده هزارساله آزاد نموده و به داخل شهرها بردند .
به هر حال حرکت ملی آذربایجان از شفافیت و وضوح بسیار بالایی برخوردار است و هیچ نکته کنگ و مبهمی که باعث وحشت کسی یا کسانی شود در آن وجود ندارد . مفسران و تحلیل گران مادامی که با دید تنگ نظرانه و انحصار گرایانه به حرکت می نگرند ، طبیعی است که این آهوی خرامان را دیوی هفت سر تصور نمایند و تصور اگرچه در قصه ها جالب و سازنده است اما در حقایق روز و وقایع تاریخی مضر و ویرانگر است .
هیچ کس مثل خود حرکت چی ها نمی توانند تفسیر و تعبیر از حرکت ملی ارائه دهند و از آنجا که هیچ بخل و تنگ نظری در ذات صادق آذربایجانی ها نیست ، هر داوطلب بی غرضی میتواند الفبای حرکت ملی را از مردم آذربایجان بشنود و بیاموزد .
زهره وفایی - تبریز

Saturday, July 01, 2006

تیم ملی ، منهای غرور ملی

تیم ملی ، منهای غرور ملی

سالهای سال قبل ، زمانی که فوتبال بعنوان یک ورزش جمعی وارد عرصه دنیای متمدن سالهای 1800 گردید ، اهدافی چون ورزش – کار جمعی – همت گروهی – سرگرمی .... و غیره مد نظر مبتکران فوتبال بود . استقبال عموم مردم از این ورزش توانست با سرعنی خارق العاده فوتبال را وارد هر میدانی از امورات مربوط به یک کشور و یک ملت بنماید . باشگاهها – فدراسیونها – اتحادیه ها – هئیت ها – لیک ها ..ودهها عنوان دیگر بدنبال حیات پر شانس فوتبال در همه جای دنیا آفریده شد . و بدین ترتیب طولی نکشید که فوتبال بعنوان سمبل توان واراده ملی یک ملت در عرصه های بین المللی به نمایش در آید و اهتزاز پرچم های پیروز ، همطراز با عظیم ترین پیروزیها قلمداد گردد . این استثنا بقدری قوت یافت که تمامی کشورها حتی کشورهای جهان سومی و تازه استقلال یافته ، تشکیل یک تیم قدرتمند فوتبال را در صدر کارهای اساسی خود قرار دهند و گاه در این راه بودجه هایی همپایه با بودجه های بهداشت و آموزش و جنگ و... به این امر اختصاص بدهند .
به هر حال علت هرچه بود فوتبال را امروز به مقامی کشانده است که کوفی عنان در شروع مسابقات جام جهانی ، آن را همطراز ارزشهای سیاسی کشورها قلمداد میکند و اظهار امیدواری مینماید که کارهایی که از عهده سازمان ملل بر نمی آید بتواند از طریق فوتبال به راه و انجام برسد . این آرزو اگرچه از سوی کوفی عنان مطرح گردید اما در واقع همان هدفی است که قدرتمند کشورهای جهان بواسطه فوتبال آن را دنبال میکنند . امروز فوتبالیست ها از روسای جمهور و سیاسی ترین سیاستمداران جهان بیشتر شناخته شده هستند . این شهرت و در کنار آن محبوبیت سعادت و امتیازی است که نصیب کمتر کسی میشود . دولت های موفق جهان با بهره گرفتن از این امتیازات فوتبال ، تمامی توان خودرا به کار مـــی بندند تا از سویـــــی اعتبار جهانی برای خود کسب نمایند و از سوی دیگر غرور ملی برای ملت خود بیافرینند . چراکه آنها خوب میدانند دولتی مورد اعزاز و احترام جهانیان است که ملت های آن حامی بی چون و چرای آن دولت باشند . دولت هایی که با ملت خود مشکل دارند حتی در عرصه فوتبال هم توان نمایش سیاسی نمی یابند . بینش جهانی ورای بینش یک ملت واحد است . در این میدان همانگونه که میلیونها داور و ناظر و تماشاگر و تحلیل گر و.... شاهد بازی تیم هستند ، حرکات و سکنات یک دولت راهم مد نظر عموم دارند .
حضور نیمه جان تیم ملی کشور در جام جهانی اخیر ، بیش از آنکه موجب غرور ملی و اعتبار جهانی شود ، موجب آشکار شدن ضعف ها و بی برنامگی های حاضر شد . انتخاب نام ستارگان پارسی برای تیمی که 8% آن غیر پارس بودند تکرار اشتباه انحصارطلبان قوم گرا بود . همزمانی اعزام تیم ملی با جو آفرینی روزنامه ایران ، ارگان رسمی دولت ایران ، و حوادث تاسف بار آذربایجان سبب بروز شایعاتی در خصوص کناره گیری اعضای ترک زبان تیم گردید که اگر چه در حد یک شایعه بود اما برای تخریب یک عزم ملی کافی مینمود . تیم ملی کشور یک بریده کوچک از کل کشور است . عدم همخوانی – عدم هماهنگی – عدم شناخت – عدم هم رایی – عدم برنامه ریزی – عدم اعتماد و اعتبار .... و در برابر آن خود رایی – سفسطه – کارشکنی – سلب مسئولیت - .. و دهها مورد دیگر تیم ملی را به جایی رساند که برای باختن و کنار گرفتن از میدانی که نسبت به آن هیچ مسئولیتی احساس نمی کردند ، بیش از ملت تماشاگر عجله نشان دادند و با اطمینان از اینکه هنوز غرور ملی برای ملت ما تعریف نشده است و هنوز کشاکش بین عاملین وحدت از زبان پارسی و دین اسلام و ملیت ایرانی و مذهب شیعه و نژاد آریایی و..... در جریان است ، بی هیچ واهمه از هیچ بازخواستی میدان را برای دیگر تیم های حاضر باقی گذاشتند .
واقعا برای هر تماشاگر جای سئوال است که چگونه دولت فرانسه میتواند از یک فرد نیجریه ای یک متعصب فرانسوی بسازد و یا دولت ایتالیا میتواند از یک فرد آرژانتینی یک ایتالیایی مومن بسازد ، اما ما صدیق ترین بازیکن را هم چنان دلزده و دلسرد بکنیم که برای سرود ملی خویش هم به انازه یک تماشاگر آلمانی ارزش قائل نشود ؟
و یک سئوال دیگر که آیا ملت کثیرالاقوام کشور در آزمونها و مسابقات دیگر این چنین بدون غرور ملی و بی انگیزه حاضر شده و صد البته بدون هیچ دلبستگی و مسئولیت ، اعتبار جهانی خود را به رای داوران بیشمار خواهند سپرد ؟ در این سرشکستگی ملی ، هیچ گره کور و نکته ابهام دیده نمیشود . برای رجعت غرور ملی به ملت باید که به آرمانهای ملی و واقعی آنان نزدیک تر شد و عامل تفرقه و گریز ملت از یکدیگر را از جمع ملت واقعی دور نمود .

زهره وفایی - تبریز